گفتگو با بانوی هنرمند ایرانی که با پیوند هنر کلاسیک ایرانی با هنر مدرن، آثار بدیعی خلق میکند.
در ایران به خاطر خیلی از مسائل از جمله آموزش اشتباه درباره هنر در مدارس، نبود قوانین حمایتی از هنرمندان، فقدان شناخت صحیح از اصالت اثر و عدم وجود قانون کپیرایت، ضعفهای زیادی وجود دارد که لطمهاش را اغلب هنرمندهای جوان و بااستعداد میبینند. البته در کنار این عوامل باید به مشکلات اقتصادی مردم در برآوردن نیازهای اولیه خود نیز اشاره کرد که سبب میشود خرید آثار هنری جزء اولویتهایشان نباشد.
به عنوان اولین سوال معرفی مختصری از خودتان داشته باشید.
حسنا
کارنما هستم، نقاش و کالیگرافر پینتر متولد بهشهر مازندران و فوق لیسانس
گرافیک. تقریباً هفت سال است که به طور حرفهای نقاشی میکنم.
از چه دورهای و به چه دلیلی وارد عرصه هنر شدید؟
از
زمان دانشگاه به صورت جدی وارد فضای هنر شدم اما اینکه چه طور علاقهمند
شدم را واقعاً یادم نیست. از وقتی که یادم میآید به هنر علاقهمند بودم.
البته از کودکی نقاشیام خوب بود و همین نیز خودش باعث شد که وارد هنر شوم.
هر چند خانواده در ابتدا به شکل بسیار جدی مخالف این امر بودند.
استقبال مردم در کشورهای خارجی از هنرمندان ایرانی چگونه است و خود شما چه تجربیاتی در این مورد دارید؟
استقبال
هر کشوری را میتوان گفت متفاوت است. البته خیلی از کشورهای اروپایی
انتظار دیدن هنرمندهای «هنر معاصر» از ایران را ندارند و کماکان فکر میکنند
ما در ایران فقط هنر سنتی داریم. طبعاً اغلب اوقات به ویژه در کشورهای
غربی از این موضوع شگفتزده میشوند. مثلاً در آخرین گالریای که در کرواسی
داشتم، موارد متعددی از آنچه گفتم برای خودم اتفاق افتاد. اما در کشورهای
حوزه خلیج فارس و کشورهای همسایه تقریباً با هنر معاصر ایران نیز آشنا
هستند و هنرمندان ایرانی حراجهای موفقی در این کشورها داشتهاند.
استقبال از آثار هنری در داخل را چگونه می بینید؟
در
ایران به خاطر خیلی از مسائل از جمله آموزش اشتباه درباره هنر در مدارس،
نبود قوانین حمایتی از هنرمندان، فقدان شناخت صحیح از اصالت اثر و عدم وجود
قانون کپیرایت، ضعفهای زیادی وجود دارد که لطمهاش را اغلب هنرمندهای
جوان و بااستعداد میبینند. البته در کنار این عوامل باید به مشکلات
اقتصادی مردم در برآوردن نیازهای اولیه خود نیز اشاره کرد که سبب میشود
خرید آثار هنری جزء اولویتهایشان نباشد.
آیا از سوی نهادهای گوناگون حمایتی از هنر در کشور صورت می گیرد؟
نهادهای
حمایتی دولتی مانند کانون پرورش فکری کودکان و ادارات فرهنگ و ارشاد
اسلامی دارای قوانين و چارچوبهای سختی هستند. اما در مورد نقاشی داستان
کمی متفاوت است و انتظار نگارگران این است که با تساهل بیشتری با آنها
برخورد شود. حراجیهایی که وجود دارد اغلب هنرمندان صاحبنام در آن شرکت
میکنند و هنرمندهای جوان اغلب مجبورند بر اساس بودجه شخصی در گالریها
شرکت کنند که متاسفانه خیلی از گالریدارها نیز در پرداخت معوقات هنرمندان
حتی تا یک سال پس از فروش آثار کملطفی میکنند.
به طور کلی آیا موافق ورود دولت به عرصه هنر و حمایت به اشکال گوناگون از هنرمندان هستید؟
بله،
به هر حال بار اصلی حمایت از هنر در کشورها در درجه اول به دوش دولت است.
از آموزش و پرورش گرفته تا سایر ارگانهای فرهنگی که بودجه دولتی دارند.
بسیاری افراد فکر میکنند که هنر یک نقاش فقط تابلویی هست که او می کشد و
این فایدهای برای آنها و جامعه ندارد. اما به این امر توجه نمیکنند که
تمام محیط اطراف آنها به دست انواع هنرها است که دلپذیر میشود؛ از طراحی
قاشقی که به دست میگیرند تا ماشینی که سوار میشوند، موزیکی که گوش میدهند
و لباسی که میپوشند و ... همه و همه، ایدههای طراحها و هنرمندانی است
که همهی عمر و استعدادشان را برای این کار گذاشتند. بنابر این هنر صد در
صد نیازمند حمایت دولت است.
آیا حمایت دولتی از هنرمندان، بیم این را به وجود نمیآورد که هنرمند به سمت تولید آثار سفارشی هر چند فاخر برود؟
بیم
هنر سفارشی متاسفانه چه حمایت دولتی باشد و چه نباشد، بوده، هست و خواهد
بود. این امر تا حدی به دست خود هنرمند نیز هست که سلامت و خلوص هنر خود را
فدای مسائل حاشیهای نکند و رسالت خودش به عنوان هنرمند را درست انجام
دهد. در تاریخ هنر و ادبیات نیز خواندیم که هنرمندهایی مانند شاعران دربار
بودند که کارهای سفارشی میکردند، اما تنها کیفیت و خلوص آثار هنرمندان
واقعی است که از بین نرفته و همچنان جلای سابق را خواهد داشت. در هر حال
حمایت دولت از هنرمندان اگر بدون جهتگیری باشد قطعاً تاثیر مثبت میگذارد و
بالعکس آن نیز صادق است.
در آثار خود چه مقدار به هنر متعالی کلاسیک ایران در عرصه نگارگری و ادبیات بها می دهید؟
من
همواره از هنر خوشنویسی ایرانی و نقوش اسطورهای در کارهایم استفاده
کردهام. برای من بهره بردن از هنر اصیل ایرانی و استفاده از بستر غنی
ترکیببندیهای رنگی ایرانی (مکتب اصفهان، مکتب ایلخانی و مکتب تبریز) در
کارهایم خیلی خیلی تأثیر گذار بوده است. من عاشق این هستم که هنر معاصر را
با هنر سنتی ایرانی پیوند دهم، چون حاصلش آئینه تمامنمای خود ما در زمان
حاضر میشود.
به نظر شما نسل جدید هنرمندان کشورمان میتوانند هنر مدرن ایران را نیز در جایگاهی که هنر کلاسیک ما در جهان دارد، برسانند؟
البته.
بدون شک ما هنرمندهای خوب زیادی داریم که من شخصاً برخی اوقات از تعداد
زیاد افراد بااستعداد شگفتزده میشوم. گاهی که کارهای فاخری را در
شبکههای اجتماعی میبینم، حیرت میکنم و غمگین میشوم از اینکه این همه
استعداد در ایران ممکن است به خاطر عدم درآمد از این راه، بیانگیزه شوند و
پس از چند سال اسیر روزمرگی شوند و استعداد خود را فراموش کنند. در مجموع
به نسبت مشکلات و موانعی که در کشور در عرصه هنر وجود دارد، هنرمندهای کوشا
و باانگیزه زیادی داریم که در حال حاضر برخی از آنها جزء هنرمندان شاخص
جهان در حوزه خود هستند.
مسائل و مشکلات پیش روی جامعه هنرمندان به ویژه نگارگرانی مانند شما چه مواردی هستند؟
مشکلات
زیاد است. به طور مثال، گالریدار اثری از شما را تحت اختیار میگیرد و
میفروشد، اما بعضاً پس از گذشت یک سال نیز تسویه نمیکند. از نظر من این
نوعی بردهداری مدرن است و از طرفی هنرمند نیز جایی برای شکایت ندارد.
هنرمند با این گرانی وسایل و ابزار هنری تنها باید به خاطر عشق و علاقهاش
به هنر کار کند که این مهم یک جایی به هر حال متوقف خواهد شد. البته حساب
بسیاری از گالریدارهایی که حامی هنر و هنرمندان هستند از این ماجرا جداست
اما متأسفانه به دلایل مختلف در حال حاضر تعداد این افراد بسیار کم است.
گفتگو: فرهاد پرهام