* اخبار ,گزارش‌هاو مقاله های اقتصادی خود را برای درج در سایت صبا ایران در قسمت تماس با ما ارسال نمایید*      
پنجشنبه ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 28
کد خبر: ۹۸۷۹۴
تاریخ انتشار: ۲۷ تير ۱۳۹۶ - ۱۳:۴۴
 
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
هنوز دل داغدار مادر «آتنا» کوچولو در پارس آباد اردبیل آرام نگرفته و شوک حاصل از قتل فجیع دخترک هفت ساله در میان افکار عمومی فرو ننشسته که این بارماجرای دختربچه 7 ساله دیگری به‌نام «کیمیا» فاش شده که قربانی جنایت‌های سیاه ناپدری‌اش شده است.
به گزارش صباایران به نقل از روزنامه ایران: هنوز دل داغدار مادر «آتنا» کوچولو در پارس آباد اردبیل آرام نگرفته و شوک حاصل از قتل فجیع دخترک هفت ساله در میان افکار عمومی فرو ننشسته که این بارماجرای دختربچه 7 ساله دیگری به‌نام «کیمیا» فاش شده که قربانی جنایت‌های سیاه ناپدری‌اش شده است. پیکر رنجور او که طی دوماه دست کم 70 بار مورد تعرض، آزار و شکنجه مرد شیطان پرست قرارگرفته است، درپی نجات از اسارتگاه شیطانی به بیمارستان انتقال یافت.

در طبقه دوم یکی از بیمارستان‌های تهران و در اتاق 103بخش کودکان، دخترکی با چهره‌ای رنگ پریده روی تخت دراز کشیده و مددکارمهربانی بالای سرش با او صحبت می‌کند. خرس عروسکی صورتی رنگی هم کنارتختش به چشم می‌خورد. دخترک که به نقطه‌ای خیره شده بجز مددکارش با هیچ‌کس حرف نمی‌زند و با همان زبان کودکانه‌اش مدام می‌گوید: «با همه قهرم».کیمیای ٧ ساله تا پارسال، همراه مادرش درخانه مادربزرگش در کرج زندگی می‌کرد. پدرومادرش چند سال قبل به دلیل اعتیاد شدید پدردخترک به «شیشه» طلاق گرفته بودند وطبق تصمیم دادگاه، سرپرستی«کیمیا» را به مادرش سپرده بودند  تا مادر و فرزند از پدر معتاد و شکنجه گر دور باشند .
 
  ازدواج با معتاد شیطان پرست
 
سیده رقیه موسوی، مددکار یک مؤسسه خیریه که از لحظه انتقال این کودک به بیمارستان تنها کسی است که یاروغمخوار دخترک رنج کشیده است دیروزدرتشریح جزئیات زندگی پرغصه دخترک وخانواده‌اش به خبرنگار حوادث«ایران» گفت: «از 5 سال قبل، مادر کیمیا با مردی به نام بابک آشنا شده بود که 5 سال از خودش کوچکتر بود. با توجه به اینکه هر دو معتاد بوده و مواد مخدرمصرف می‌کردند، بعد از یک سال دوستی به طور موقت با یکدیگر ازدواج کرده و حدود یک سال قبل به خانه جدید‌شان در محله‌ای پر از معتاد نقل مکان کردند. در طول این سال‌ها، ناپدری کیمیا همیشه در خانه نبود اما از وقتی به خانه جدید نقل مکان کردند، مادر متوجه رفتارهای عجیب، خرافات و توهمات شوهرش شد. آن‌طور که از اظهارات کیمیا و مادرش برمی آید این مرد به بهانه‌های مختلف آنها را کتک می‌زده و آزارشان می‌داده است. این زن که حدود 43 سال دارد ادعا می‌کند شوهرش هر شب به او قرص خواب داده و بعد هم کیمیا را هدف آزار و اذیت شیطانی قرار داده است. مادر کیمیا مدعی است از اعتیاد شوهرش خبر داشته اما از افکار شیطان پرستی و توهمات خاص او بی‌اطلاع بوده است. البته تجربه ما نشان می‌دهد حرف‌های این زن کمی شک برانگیز است. چون او با اینکه از آزارهای شیطانی شوهرش اظهار بی‌اطلاعی می‌کند اما تأیید می‌کند که دوست شوهرش به دخترش آزار رسانده و این موضوع کمی ما را درباره بی‌اطلاعی مادر دچار ابهام کرده است. با این حال مادرکیمیا نیز تحت درمان است اما ملاقات او با دخترش و تعیین صلاحیت او بستگی به حکم قوه قضائیه دارد.مادر دخترک از زمان فاش شدن این اتفاق احساس گناه زیادی دارد اما او نیز دچار اختلالات هیجانی و فراموشی‌های کوتاه مدت است و هر 5 دقیقه یک بار همه حرف‌هایش را تکرار می‌کند.»
 
  کشف رازسیاه
 
نزدیک به دو ماه از کابوس‌های زندگی کیمیای 7 ساله می‌گذشت. دخترک باید به مدرسه می‌رفت اما به صلاحدید مادر به مدرسه نرفته بود و هر صبح و شب درکنج اتاق خانه با دست و پای بسته مورد آزار ناپدری قرار می‌گرفت. دخترک از تهدیدهای «بابک» می‌ترسید. شاید با خودش فکر می‌کرد اگر راز تلخ تجاوزهای ناپدری و دوست بیرحم او را به مادر بگوید بابک هر دونفرشان را با شلنگ کتک بزند و در اتاق حبس‌شان کند. اما جراحات وارد شده برپیکر نحیف او و عفونتی که کم کم داشت تمام بدنش را می‌گرفت قابل پنهان شدن نبود. مادر که از دردهای کیمیا و حالت تهوع‌های متعدد دخترش نگران شده بود بالاخره او را به بیمارستان برد و پزشکان پس از معاینات تخصصی متوجه آثار شکنجه‌های وحشیانه جنسی دخترک شدند. رقیه موسوی در این باره گفت: «براساس تعاملی که شورای شهر با همه بیمارستان‌های وزارت بهداشت داشته، مراکز درمانی موظفند موارد اینچنینی را به اورژانس اجتماعی اطلاع دهند. در این مورد خاص هم همین روند طی شد تا اینکه ما در جریان این اتفاق قرار گرفتیم.»
با پیگیری‌های انجام شده دخترک به تهران انتقال داده شد و با انجام چند جراحی ترمیمی تحت پوشش بهزیستی قرار گرفت.
 
  روایت لحظه‌های آزار با زبان کودکانه
 
«کیمیا» جزئیات شکنجه‌های ناپدری‌اش را بخوبی به یاد دارد و آنقدر این اتفاق هولناک برایش تکرار شده که دیگر با ترس از آن صحبت نمی‌کند. با زبان کودکانه‌اش و با دستانی که هر صبح و شب با طناب محکمی بسته می‌شد شروع به شمارش می‌کند: «شب‌ها، مادرم خواب بود. به او قرص می‌داد و مواد می‌کشید. وقتی مادرم چشم‌هایش را روی هم می‌گذاشت دود مواد را به صورتش فوت می‌کرد و سراغ من می‌آمد. من همیشه پیش مادرم می‌خوابیدم تا هر وقت می‌ترسیدم دست‌هایش را بگیرم. وقتی مادر خوابش می‌برد او سمت من می‌آمد، دستش را روی دهانم می‌گذاشت و به زور از اتاق خواب بیرون می‌برد. دست و پاهایم را می‌بست. می‌گفت اگر صدایم دربیاید من و مادرم را با شلنگ کتک می‌زند. از او می‌ترسیدم. جوری مرا می‌بست که نتوانم تکان بخورم و بعد ....گاهی وقت‌ها صبح‌ها دوست بابک هم به خانه ما می‌آمد و او هم همان کارهایی را می‌کرد که بابک انجام می‌داد.»انگار همه چیز زنده و روشن جلوی چشمش بود. همه لحظات را خوب به یاد می‌آورد و از 60 تا 70 بار آزار و اذیت صحبت می‌کرد.
 
رقیه موسوی در این باره اظهارکرد: «از زمانی که کیمیا را آوردند من بارها با او در ساعات مختلف صحبت کردم. کمی منزوی بود اما آنچه مرا بسیار نگران کرده، این است که کیمیا درباره این شکنجه‌ها و آزار و اذیت‌ها خیلی عادی صحبت می‌کند و جزئیات آن را به زبان می‌آورد. این یعنی اینکه آسیب روحی وارد شده به این کودک بسیار نگران‌کننده است. او باید تحت درمان قرار بگیرد. او لحظات سختی را تجربه کرده و باید از اقوامش کسی را پیدا کرد که به آسیب‌های روحی و جسمانی‌اش نیفزاید.»
 
  اعترافات هولناک ناپدری
 
بابک نیز از همان ابتدای دستگیری جرایم خود را پذیرفت. او که معتاد به شیشه است، برای امرار معاش زباله جمع می‌کرد. تحقیقات نشان داده او افکار شیطان پرستی داشته و رمالی وجادوگری نیز کرده است. او پس از دستگیری با اعتراف به شکنجه‌های هولناک وتجاوزبه کیمیا گفت: «من به دختر بچه‌ها علاقه خاصی دارم. علت ارتباط من با این زن نیز به خاطر«کیمیا» بود نه خودش. از روز اولی که کیمیا را دیدم به فکر افتادم به او نزدیکتر شوم.ضمن اینکه تجاوزهای مکرربه او را می‌پذیرم.»پلیس هم در بازرسی خانه این مرد یادداشت‌هایی را پیدا کرده که پر از وردهای عجیب و غریب است. متهم چندین کتاب نیز در زمینه شیطان پرستی در خانه داشت که همه این مدارک ضمیمه پرونده شده است.
 
  لطفاً مسئولان رسیدگی کنند
 
مددکار مؤسسه خیریه درباره اقدامات درمانی برای کیمیا به خبرنگار «ایران» گفت: «این کودک پس از جدایی از پدر و مادر و با توجه به فقدان صلاحیت والدین باید تحت حمایت قرار بگیرد. همان‌طور که گفتم آسیب روحی وارد شده به این کودک بسیار شدید است و نیاز به جلسات متعدد روان درمانی ومراقبت‌های ویژه دارد. امیدوارم با برگزاری این جلسات بتوانیم او را برای بازگشت به جامعه آماده کنیم. همچنین درنظر داریم تا با بررسی وضعیت اقوام این کودک، خانواده مناسبی را برای نگهداری از او پیدا کنیم.»موسوی تأکیدکرد: «هدف ما از افشای این پرونده‌ها جلب توجه مسئولان است. اگر این خانواده‌های آسیب پذیر و این کودکان حمایت قانونی نشوند، افرادی مانند ناپدری کیمیا پس از چند ماه زندان آزاد شده و با بازگشت به جامعه می‌توانند «کیمیا»های دیگری را با تجاوزوشکنجه‌های وحشیانه به مرگ تدریجی بکشانند و زندگی‌های بسیاری را تباه کنند. بنابراین از مسئولان می‌خواهیم نگاه ویژه‌ای به این پرونده‌ها داشته باشند تا با تعیین مجازات سنگین برای این قبیل تبهکاران شیطان صفت، از تکرار این فجایع برای کودکان و زنان آسیب پذیر جلوگیری شود.»
 
...کیمیا برای التیام زخم‌هایش به زمان نیاز دارد. آن هم نه یک سال و دو سال، بلکه چند سال. شاید پس از این زمان طولانی اندکی از دردهایش التیام پیدا کند. شاید...

  نیاز به مستندات بیشتر
 
این گزارش‌ها درباره وضعیت کیمیا درحالی است که هنوز هیچ نهاد یا مقام رسمی ادعاهای مطرح شده را تأیید نکرده است و برای روشن شدن کامل ابعاد ماجرا باید منتظر تحقیقات و خبرهای بعدی بود.

تجاوز پدربزرگ به دختر خردسال

 رئیس اورژانس اجتماعی کشور  نیز از تجاوز به یک دختر خردسال در یـــــــــــکی از محله های جنوب تهران خبر داد. حسین اسدبیگی دیروزگفت: گزارش یک مورد تجاوز به کودک خردسال که در یکی از محله های جنوب تهران اتفاق افتاده به ما رسیده است که در حال بررسی موضوع هستیم. طبق گزارشی که توسط یک سازمان مردم نهاد به اورژانس اجتماعی گزارش شده، این کودک توسط پدربزرگ خود مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.

sendبازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
info@sabairan.com : ایمیل مستقیم
شماره پیامک : 30008700
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: ایران سامانه