* اخبار ,گزارش‌هاو مقاله های اقتصادی خود را برای درج در سایت صبا ایران در قسمت تماس با ما ارسال نمایید*      
پنجشنبه ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 28
کد خبر: ۷۷۷۳۴
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۳۹۴ - ۱۳:۱۳
 
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
*وقتی کاسه صبر سهامداران لبریز می شود *موضوعی که کابوس اهالی بورس می‌شود *واقعیت‌های امروز بازار سرمایه قابل کتمان نیست * آیا شرایط برای آزادسازی قیمت ها مهیاست؟ *ریزش بیشتری را برای شاخص باید انتظار داشته باشیم؟

به گزارش صباایران به نقل از راه مردم- رضا امامی: بیش از 02 ماه است که رکود ، گریبان گیر بازار سرمایه ایران شده است؛ رکودی که تاکنون هیچ یک از اهالی تالار شیشه ای بورس مشابه آن را دستکم پس از دو دهه فعالیت مستمر بازار سرمایه در سالهای اخیر به یاد ندارد.

گرچه همیشه فراز و فرود قیمت سهام در بورس بسته به دوره های زمانی مختلف وجود داشته اما فرو ریختن شاخصهای این بازار پس از یک دوره رشد بی محابا تا این حد نوبر است.

سرمایه هوشمند است اما به همان اندازه ترسو. اگر اندکی احساس کند که خطر در کمین اوست برای مصون ماندن از کوچکترین گزند و آسیبی به بازاری امن تر می جهد و پناه میگیرد و جالب آنکه به راحتی به جای قبلی باز نمی گردد.

ریزش معنی دار شاخصهای بورس با وجود همه تدبیرها و امیدها اما تاکنون همچنان ادامه دارد و معلوم نیست نقطه پایانی آن کجاست؛ موجود زنده ای که این روزها با بیرون زدن واقعیت های اقتصاد ایران، از تب بالای بیماری خود در زیر سایه سنگین رکود فرسایشی خبر می دهد.

 

 کابوس اهالی بورس

بررسی علل ریزش یکباره شاخصها با هیچ تحلیل و دیدگاه کارشناسی جور در نمی آید. حتی آنهایی که در تالار شیشه ای هنوز به تابلوی کم فروغ معاملات بورس با امید چشم دوخته اند، دلیل رفتار عجیب بازار زنده سهام در این روزها را نمی دانند.

دلیل آن هر چه که باشد، نمی تواند منکر تاثیر سیاست های ریاضتی متولیان اقتصادی کشور در کنترل بی چون و چرای تورم  اسمی باشد. آویختن مدال تورم تک رقمی بر گردن دولت تدبیر و امید آنهم به قیمت رکود طاقت فرسا و لاغر شدن قدرت نقدینگی، این روزها به کابوس سرمایه گذار و تولیدکننده تبدیل شده است. انبارهای کارخانجات مملو از کالا شده و دوره بازپرداخت مشتریان شرکتها از هفته و ماه به فصل و سال رسیده است.

برخی کارشناسان و تحلیلگران معتقدند در صورت تداوم این رویه باید به زودی منتظر شنیدن صدای زنگ خطرهای پی در پی از دل اقتصاد سنتی محور ایران بود. آثار و تبعات تصمیمها و رخدادهای تاثیر گذار بر پیکره موجود زنده ای به نام اقتصاد همواره با یک فاز تاخیر زمانی خود را در واقعیتها به روز می دهد و در این میان چالش بر سر بکارگیری اهرمهای مختلف فقط زمان وقوع این آثار را به تعویق می اندازد.

در مقابل برخی دیگر اعتقاد دارند که با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید و اعلام سیاستهای کلان اقتصادی ، بر سر واقعیتهای بازارها و عدم دستکاری و یا بهره گیری از اهرمهای مبتنی بر تصمیمهای کوتاه مدت تا حدی پرهیز شد و بنابر این، آنچه که در بازارها از جمله در بورس این روزها رخ می دهد، ناشی از بروز واقعیتهایی است که از تاثیر برخی تصمیمهای غلط در گذشته و حال نشات می گیرد.

 

 آیا اقتصاد ایران پوست میاندازد؟

در این ارتباط حافظ عزیزی نقش ، کارشناس بازار سرمایه با بیان اینکه واقعیتهای امروز بازار سرمایه قابل کتمان نیست، در گفتگو با « راه مردم» گفت: باید از مدیریت کلان اقتصادی کشور پرسید چرا با وجود ادعای کانالیزه شدن نقدینگی و مهار کردن تورم 50 درصدی به حدود 15 درصد ، هنوز برای پویایی و تحرک بخش واقعی اقتصاد با ایجاد رونق در کسب و کار اتفاقی صورت نمی گیرد؟ آیا دولت به استقبال بیکاری گسترده می رود و یا زنگ خطرها را شنیده و میخواهد سیاستهای تکنیکال را بهجای دستورهای سنتی جایگزین کند؟

وی افزود: بدون شک بی اعتمادی شکل گرفته امروز در بورس ناشی از لبریز شدن کاسه صبر سهامداران و سرمایه گذاران و پیامد عدم تحقق وعده ها و امیدهای واهی متولیان بازار سرمایه است. بازاری که طی دو سال اخیر همواره بر نقش سازنده آن و حمایت دولت از این بازار تاکید لفظی شده اما سیاست گذاری ها و تصمیم گیری های متولیان اجرایی و حتی قانون گذاری کشور در تعارض با حرفهای گفته شده بوده است.

 

 سایه مصائب بانکها بر سر بورس

به گفته عزیزی نقش، به طور حتم بورس بازاری پر ریسک و مبتنی بر تکنیک است اما این  اعتراض وجود دارد که چرا سرمایه گذاری در  چنین اقتصادی هنوز چارچوب و تضمین امنی برای سرمایه گذار ندارد. اینکه چرا سرمایه گذار نمی تواند برای دستکم دو سال آینده برنامه و نقشه دقیقی از چشم اندازها داشته باشد و یا تداوم تصمیم گیری های متناقض در وزارتخانه های دولتی و یا حتی تعارض برخی رفتارهای منسوخ شده با فضای جدید اقتصادی کشور باعث شده تا تفکر سرمایه گذاری جای خود را به تنبلی و بازی با نرخهای بی حساب و کتاب سود بانکی بدهد.

وی با بیان اینکه بانکها از ترس خروج سرمایه ها از بانکها و ترس از ورشکستگی ناشی از شناسایی سودهای کاغذی به دنبال جذب پولهای مردم برای پوشاندن زخمهای چرکین مالی خود هستند، افزود: در بازاری که با احتساب صرف ریسک و نرخ تورم باید سرمایه گذاری بالاتر از 30 درصد بازدهی توجیه داشته باشد و از طرفی در شرایطی که نرخ بازده تولید در فضای کنونی کسب و کار با حاشیه سود 15 درصدی هم محقق نمی شود، بانکها چگونه می توانند سودهایی با نرخ ترجیحی و یا 28 و 30 درصدی را به سپرده گذاران بدهند؟ آیا می توان تصور کرد که بانکها از طریق جابه جایی دارایی ها در صورتهای  مالی و شناسایی سود حسابداری موهوم به استقبال چالشهای گستردهتر در آینده ای نزدیک می روند؟ آیا این بار قرار است حبابها در شبکه بانکی بترکند؟

 

 وقتی کاسه صبر سهامداران لبریز می شود

این کارشناس بازار سرمایه با بیان اینکه بازار سهام از انتظار برای جهش در آینده ای که قرار است به زودی فرا برسد، خسته شده است، گفت: همه می دانیم که آب در 100 درجه به نقطه جوش می رسد . جهش چگالی آب در این نقطه به گونه ای است که به یکباره با رسیدن به نقطه اشباع تبدیل به بخار می شود. اگر تصور کنیم که عموم سهامداران از اسفند ماه پارسال تا به امروز به پای وعده های متولیان و تصمیم گیران کشور صبر کرده اند تا دستکم روزنه امیدی در بازار سهام برایشان پدیدار شود با لبریز شدن کاسه صبرشان امروز به نقطه ای از نا امیدی رسیده اند، بنابراین با انباشته شدن متغییرهای کمی در یک نقطه می توان گفت هم اکنون بازار دچار تغییرات کیفی در رفتار خود شده است.

 

 ریزش بیشتری را برای شاخص انتظار داشته باشید

وی با اشاره به کمبود شدید حجم و ارزش معاملات بازار سهام، عنوان کرد: هم اکنون سطح عمومی قیمت سهام در بورس به دنبال اصلاح قیمتی برای دستیابی به پی بر ایی تحلیلی واقعی تری است و به نظر می رسد با تداوم خبرهای نا امید کننده در پایان عملکرد نیمه نخست امسال شرکتها، شاخص بورس خود را برای تحمل جهشهای منفی بیشتری آماده کند؛ اتفاقی که برای مانع شدن از آن کاری از دست هیچ کس بر نمی آید و فقط سهامدار می تواند با صرفه نظر از انگیزه فروش سهام و به تعویق انداختن آن به زمان دیگری مانع از تداوم بحران سقوط شاخص شود.  این کارشناس بازار سرمایه درباره نقش متولیان بازار سرمایه برای جلوگیری از تداوم افت شاخصها عنوان کرد: متولیان بازار سرمایه تنها در یک صورت می توانند به سرپا نگه داشتن چنین بازاری که اغلب غیرحرفه ای ها و فروشندگان هیجانی سهام آن را ترک کرده اند، کمک کند و آنهم راه اندازی هر چه سریع تر ابزارهای متنوع معاملاتی پوشش ریسک از معاملات اختیار معامله و اختیار فروش گرفته تا سهام خزانه است تا مانع از بیرون راندن اندک سرمایه های باقیمانده در بازار سرمایه شوند.

 

 برگشت از نزول در نیمه پاییز امسال

این اظهارات در حالی است که یک کارشناس دیگر بازار سرمایه در گفتگو با « راه مردم» برگشت بازار سهام از میانه پاییز امسال به مدار صعودی را در دسترس می داند و می گوید: از اواخر مهر ماه امسال گامهای اولیه طرفهای خارجی برای اجرایی شدن برخی مفاد توافق برجام و به دنبال آن تسهیل مبادلات پولی و مالی عملیاتی خواهد شد.

سید محمد سادات با اشاره به ظهور تدریجی آثار مثبت ناشی از توافق برجام در بازار سهام، عنوان کرد: ریزش شاخص بورس و افت قیمت سهام در ماههای اخیر به ویژه پس از نوروز 94 علاوه بر غیر منتظره بودن این اتفاق از جهاتی نیر منطقی بود، چرا که بازار سهام از بابت انتظارات سیاسی تا جایی رشد کرده بود که به یکباره با عدم تحقق این انتظارها غافلگیر شد.

 

 پدیدار شدن چهره واقعی بازار سرمایه

در حال حاضر بازار سهام بیش از آنکه بر انتظارهای روانی دو سال گذشته منطق باشد، بر واقعیات روز هماهنگ شده است، بنابراین با توجه به اینکه بازار سهام همیشه به استقبال آینده در زمان حال می رود، می توان انتظار داشت که روند حرکتی بورس از سراشیبی نزول در میانه پاییز امسال به سمت مدار مثبت تغییر جهت دهد.

وی در برابر این پرسش که دلیل ریزش دسته جمعی قیمت سهام در گروه ها و صنایع مختلف چیست؟ پاسخ داد: در برخی صنایع از جمله رایانه ، دارو، ساختمانی ها و یا مواد غذایی که هیچ ارتباطی به تحریمها نداشته اند، می بینیم که به پیروی از دیگر گروهها قیمت سهام این شرکتها نیز دستخوش نزول می شود. این اتفاق هیچ دلیل بنیادی یا علمی را در پس زمینه خود دنبال نمی کند، بنابراین دلیل افت قیمت سهام در این شرکتها می تواند ناشی از آثار روانی وترس از سقوط بیشتر قیمتها در بازار باشد . در چنین وضعیتی اگر بازار به سمت مدار مثبت باز گردد، نخستیت گروههایی خواهند بود که با تقاضای خرید مواجه خواهند شد.

 

 القای تکنیکال برای حرکت شاخص بی معنی است

سادات از تبعیت بی چون و چرای برخی معامله گران از تحلیلهای چارتیستی نیز سخن گفت و افزود: دلیلی برای القای اینکه به لحاظ تکنیکال باید شاخص بورس در کانالهای نزولی اصلاح داشته باشد، وجود ندارد، چرا که تحریک بازار برای تداوم افت قیمت از سوی اشخاص معلوم الحالی عنوان می شود که قابل اعتماد نیستند. گاهی اوقات قیمت سهام چنان در محدوده ارزندگی قرار می گیرد که ممکن است حتی به اندازه حجم مبنا هم خریداری برای آن یافت نشود اما در روزی دیگر در همان سهم به یکباره تا 4 برابر حجم مبنا در بالاترین سقف درآمدی با صف تقاضا مواجه شود.

 

 انتظار برای متولی بورس در روز نیاز

این کارشناس بورس با انتقاد از رفتار متولیان بازار سرمایه، افزود: برای مدتی بی تفاوتی معنی داری بر رفتار متولیان بازار سرمایه حاکم و بهانه نظارت بر بازار سهام باعث شده است تا عده ای از روزنه های موجود سوء استفاده کنند. مدیر و متولی بازار سهام باید با مهار مشکلات نسبت به رفع ایرادها وارد عمل شده و از آن جلوگیری کند. در آزادترین اقتصادهای دنیا نیز جایی که لازم به ورود دولت باشد، مانعی وجود ندارد. مدیران بورسها برای چنین زمان هایی گمارده شده اند. بازگشت روند بازار سهام به مدار مثبت نیازمند حمایت متولیان بازار سهام بوده و تداوم آن به ایجاد خبرهای مثبت و عوامل محرک در کنار گرما بخشیدن به حجم و ارزش معاملات روزانه بازار سهام بستگی دارد.

 

 شرایط برای آزادسازی قیمتها مهیاست؟

وی در پایان عنوان کرد: هم اکنون شرایط جذابی برای آزادسازی نرخ خودرو و یا سیمان و همچنین سنگ آهن فراهم شده، این در حالی است که فقط در زمینه پالایشی ها هنوز دولت رفتار منطقی از خود نشان نداده است. بر همین اساس، می توان به سهامداران خرد بازار توصیه کرد که در صورت صبوری و عدم تبعیت از فضاهای روانی می توانند حتما به ازای آنچه که از دست داده اند را تا پایان سال به دست آوردند.

 آیا طوفانهای بین المللی اقتصاد ایران را در می نوردد؟

به گزارش صبح تهران به نقل از راه مردم- امیرعباس زینت بخش: پس از ماه ها انتظار، بانک مرکزی آمریکا و یا فدرال رزرو در نشست دو روزه سیاست گذاری که در روز چهارشنبه 2 هفته قبل یعنی 17 سپتامبر برگزار کرد، تصمیم به حفظ وضع موجود گرفته و این نشست بدون تغییر در نرخ بهره که نزدیک به صفر درصد می باشد خاتمه یافت.

 ادامه وضع موجود به معنی عدم اطمینان ، نرخ تورم  و رشد پایین و بی ثباتی در بازارهای نوظهور تلقی می گردد. به عبارت دیگر، می توان یکی از عوامل عملکرد ضعیف بازارهای نو ظهور را به بلا تکلیفی درباره نرخ بهره بانک مرکزی آمریکا نسبت داد.

به عقیده برخی از صاحب نظران، بازارهای نوظهور درگیر یک سیکل شوم خروج سرمایه، تضعیف پول رایج و نقدینگی با نرخ بهره بالا که منجر به کاهش رشد این بازارها شده می باشند. رشد پایین و رکود، خود تبدیل به عاملی جهت تسریع خروج سرمایه از این بازارها و تشدید لوپ رشد منفی شده است.

نا گفته نماند که از نگاه سرمایه گذاران عمدتا بازارهای توسعه یافته، با توجه به اینکه شرایط یک سال اخیر منجر به پایین رفتن نرخ P/E  بازارهای نوظهور گشته،  البته به استثنای چین که جهت تشویق تولید و تحقق رشد اقتصادی نرخ بهره را کاهش داده و این امر موجب افزایش نرخ P/E (قیمت به درآمد) بازار سهام آن گردیده است، سرمایه گذاری در این بازارها یک فرصت به حساب می آید.

به طور کلی، بانک های مرکزی برای محقق کردن رشد اقتصادی و بیرون آوردن اقتصاد از رکود (به شرطی که رکود همراه با تورم نباشد)  با عرضه پول بیشتر و پایین آوردن نرخ بهره، به تشویق بنگاه ها و موسسات تولیدی صنعتی برای اخذ تسهیلات و سرمایه گذاری و تولید می پردازند: M↑→i↓→I↑→Y (M :عرضه پول، i : نرخ بهره، I: سرمایه گذاری، :Y تولید)

عکس این سناریو زمانی است که رشد اقتصادی محقق شده و ادامه سیاست های انبساط پولی منجر به ایجاد بحران و مشکلاتی نظیر کاهش ارزش پول رایج در مقابل ارز شرکای تجاری می شود. اما انجام این کار به دلیل عواقب آن در بازار آمریکا و جهان و واکنش سریع بازار، آن را با چالش های جدی روبروکرده است که به حساسیت موضوع می افزاید.

به عنوان نمونه دو سال پیش در تابستان 2013 زمانی که فدرال رزرو تصمیم به توقف تدریجی برنامه خرید اوراق قرضه دولتی (تسهیل کمی) Q3 خود گرفت (Tapering)، و خبر آن اعلام شد، سرمایه گذاران وحشت زده از ورود بازار به رکودی دیگر و از دست دادن سرمایه خود، شروع به فروش سهام و اوراق قرضه کردند که نتیجه آن افزایش ناگهانی نرخ بازده(Yield)  اوراق قرضه  و فرو ریختن شاخص ها بود. برای مثال شاخص Dow Jones در اواخر ماههای ژوئن و اوت همان سال به ترتیب 5و6 درصد ریزش کرد. این ماجرا به Taper Tantrum و یا واکنش هیجانی همراه با خشم بازار نسبت به سیاست فدرال رزرو برای توقف تسهیل کمی معروف گردید.

به هر صورت، اگر بانک مرکزی آمریکا در طی ماه های آینده تصمیم به کاهش عرضه پول و افزایش نرخ بهره بگیرد که نتیجه آن کاهش سرمایه گذاری داخلی و تولید خواهد بود( M↓→i↑→I↓→Y)، می تواند برای بازارهای نو ظهور خصوصا آنهایی که روابط صادراتی با آمریکا دارند، خبر مثبتی تلقی گردد. دلیل آن به جهت این است که اقتصاد سرِپا و قدرتمند، دارای پول قدرتمندتر و نیازمند واردات کالاها و مواد اولیه بیشتر بوده که برای اقتصاد های نوظهور به معنی تولید و صادرات بیشتر و رشد فزاینده اقتصادی می باشد. (واحد پولی ضعیف برای یک اقتصاد نوظهورِ صادر کننده ، به معنی ارزان تر بودن قیمت جنس صادراتی نسبت به قیمت آن در بازار آمریکا بوده که این خود یک مشوق جهت کسب دلار قدرتمند می باشد). بازارهای سهام نیز به تبع رشد و رونق کار و کسب ها، شاهد رشد قیمت خواهند
 بود. 

سخن آخر اینکه تاکنون بازار مالی و اقتصاد ایران به دلیل جدا بودن از بازارهای مالی بین المللی به صورت مستقیم تحت تاثیر طوفان های مالی جهانی و تغییرات نرخ بهره در بانکهای مرکزی دیگر اقتصادها
نبوده است. 

پس از ادغام با بازارهای بین المللی خصوصا اقتصادهایی که شریک تجاری ایران هستند و یا آنهایی که قرار است در زمره این شرکا باشند، در کنار فرصتهای فراوان، مسلما شاهد چالشهای بیشتری پیش روی ایران به عنوان یکی از مهمترین اقتصاد های نوظهور بین المللی آینده
خواهیم بود.

پانوشت:1. به طور کلی میان نرخ بهره بانکی و نرخ بازده اوراق قرضه و قیمت اوراق قرضه به ترتیب نسبت مستقیم وعکس برقرار است. فرض کنید شخصی در اوراق قرضه با کوپن صفر (Zero Coupon) سرمایه گذاری کرده است. هر گواهی با قیمت 950 دلار معامله شده و در سر رسید 1000 دلار به فروش می رسد. در این میان سرمایه گذار 5.26 درصد سود کسب می کند. حال فرض کنید بانک مرکزی نرخ بهره را به 10درصد می رساند و اوراق جدید قرضه سود 10 درصد برای سرمایه گذاران حاصل می کند. مسلما هیچ سرمایه گذاری اوراق با سود 5.26 درصد را نگه نمی دارد. برای جلب نظر سرمایه گذاران، دولت باید با بالابردن کوپن تا 10درصد از آشفتگی در بازار جلوگیری کند. در این صورت قیمت اوراق را به 909 دلار کاهش می دهد.


sendبازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
info@sabairan.com : ایمیل مستقیم
شماره پیامک : 30008700
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: ایران سامانه