* اخبار ,گزارش‌هاو مقاله های اقتصادی خود را برای درج در سایت صبا ایران در قسمت تماس با ما ارسال نمایید*      
چهارشنبه ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 24
کد خبر: ۶۶۸۰۵
تاریخ انتشار: ۰۳ آبان ۱۳۹۳ - ۰۹:۳۰
 
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
سیدرضا فیض آبادی: یادش رفته به خاطر 20 میلیون می‌خواست پرسپولیسی شود!

فرهاد مجیدی به گونه ایی صحبت می‌کند که انگار در استقلال فقط او محبوب است و لاغیر. او مغرورانه در برابر افکار عمومی و در پربیننده‌ترین برنامه تلویزیون هر جا که سوالی از سوی مجری برنامه پرسیده میشد و این سوال را نمی‌توانست پاسخ بدهد چشم و ابرو خم و راست می‌کرد که شما به این حرفها کاری نداشته باشید. مردم و هواداران استقلال حرفهای مرا می‌فهمند. یعنی شما آقای فردوسی‌پور نپرس که چرا من در اوج حرکت استقلال به سوی قهرمانی گذاشتم و رفتم.

 لابد منظورش این بود که شما فقط بپرس که چرا من اینقدر محبوب هستم! او آمده بود به برنامه نود تا با مخالفان و منتقدانش و هواداران بیشمار استقلال بگوید که من می‌دانم چکار می‌کنم و هرکاری کردم برای منفعت استقلال بوده است و به کسی هم مربوط نیست. آقای مجیدی، شما چرا زمانی که استقلال با 6 امتیاز اختلاف در صدر جدول بود و درست یا نادرست قهرمانی استقلال با بودن شما تا حدودی مسجل بود گذاشتی و رفتی؟ ! مجیدی جواب می‌دهد: مردم خودشان می‌دانند! ولی خودت گفتی که در آن سال بهترین فضا برای بازی کردنت در استقلال مهیا بود و هواداران و مدیرعامل و سرمربی و همه بازیکنان در خدمت تو بودند و تو هم داشتی خوب بازی می‌کردی اما اگر این فضا برایت خوب و مهیا بود پس چی شد که شما یکباره گذاشتی و رفتی تا استقلال از قهرمانی بیفتد؟ مجیدی برای چندمین بار و اینبار با لحنی تهدید آمیز به فردوسی‌پور می‌گوید: هواداران می‌دانند. . . آنها خودشان می‌فهمند. . . امروز تلفن‌های زیادی در روزنامه داشتیم. خیلی از هواداران استقلال تماس گرفتند که ما منظور مجیدی را نفهمیدیم. او آن سال درست وقتی گذاشت و رفت که استقلال شدیدا وابسته‌اش بود و اگر می‌ماند استقلال قهرمان می‌شد و شاید هم قهرمان باشگاه‌های آسیا. مجیدی آن موقع دخترش را بهانه کرد و سایت رسمی باشگاه استقلال از زبان فتح‌اله‌زاده مدیرعامل وقت باشگاه بیانیه داد که مجیدی به خاطر دخترش که باید در امارات تحصیلش را ادامه می‌داد رفت و هیچ مشکل دیگری نبوده است.

 اما مجیدی دوشنبه شب به گونه ایی صحبت می‌کرد که انگار از ناحیه برخی در باشگاه استقلال تحت فشار بوده و برای اینکه آرامش استقلال را بر هم نزند گذاشته و رفته است. بحث دخترش را هم تکذیب کرد! خب آقای مجیدی، شما رفتی بسلامت اما چی شد که باز بعد از 6 ماه (وقتی فصل فوتبال امارات تمام شد و مجیدی پولش را کامل از باشگاه اماراتی گرفت) دوباره برگشت استقلال. بازهم به خاطر هواداران برگشتم! احساس کردم آنها مرا دوست دارند و خیلی روی سکوها بنده را صدا می‌زنند! برای همین برگشتم. ولی آقای مجیدی همین تماشاگران 6 ماه قبل از شما خواستند که از استقلال نروی. آنموقع هواداران التماس کردند اما شما توجهی نکردی. برایت مهم نبودند؟ بازهم تکرار می‌کند: این مسایل را فقط هواداران استقلال می‌فهمند! هم رفتنم به خودم مربوط است هم آمدنم. آن چندتا هواداری هم که داشتند علیه من شعار می‌دادند 4 نفر بیشتر نبودند اما اگر 40 هزار نفر هم بودند باز هم من هم می‌رفتم و هم می‌آمدم. . . باور کنید خیلی دلمان گرفت از این دیالوگ و فخر فروشی و مغرور بودن یک جوانی که یک روزی در پارچین آرزویش داشتن یک جفت کفش استوک دار بود. به خاطر مردم. . . به خاطر تلویزیون که چرا این همه وقت گرانبهایش را به یک آدم معمولی در فوتبال داد تا منت پولدار شدنش و دست به هر کاری زدنش را روی سر مردم و هواداران بگذارد. یاد روزگاری افتادم که از این روزنامه به آن روزنامه می‌رفت تا در کشاورز و سپس استقلال جایی برای خودش پیدا کند.

 یاد این افتادم که در پاسخ به سرمربی وقت تیم‌ملی حمله کرد و تعداد صفرهای پولش را به رخ برانکو کشید. . . یاد روزهایی افتادم که ما با امارات برسر خلیج فارس مشکل داشتیم و مجیدی همان روزهایی که وقتی در باشگاه اماراتی گل می‌زد می‌رفت و بوسه برای یکی از شیوخ مطرح امارات ارسال می‌کرد. مجیدی می‌گوید من با توانایی خودم به همه جا رسیده ام اما من فراموش نمی‌کنم که التماس چه روزنامه نگارانی را می‌کرد. . . برایشان در امارات ویلا اجاره می‌کرد و ماهی یکبار هدایایی می‌فرستاد تا در بورس باشد. یاد روزی افتادیم که مجیدی را مایلی کهن در 18 سالگی به تیم‌ملی دعوت کرد و او از همانجا به اینجاها رسید اما حالا هم به روزنامه نگاران توهین می‌کند و هم به شعور مردم و هم اینکه به تلویزیون و برنامه نود. فقط یک موضوع و یک کد به مجیدی و عزیزان خواننده می‌دهیم تا بداند که خیلی مسایل را می‌دانیم و به موقع می‌نویسیم: سال 77 فرهاد مجیدی با یک خبرنگار (ش. ز) می روند دفتر علی پروین که مجیدی می‌گوید:

من می‌خواهم پرسپولیسی شوم. علی پروین با لحن خاصی که دارد می‌گوید برو بچه جان ! خوب فکراتو بکن بعد بیا. در یکی از روزنامه‌ها تیتر می‌زنند از قول مجیدی که: استقلالی‌ها رخصت بدهند به پرسپولیس می‌روم. مشکل برسر 20 میلیون تومان بوده است. نظری جویباری 20 میلیون را می‌دهد به مجیدی و مجیدی به حضور ناصر احمدپور می‌رسد و می‌گوید حالا تکلیفم چیست؟ زنده یاد احمدپور تیتر می‌زند: استقلالی‌ها رخصت ندادند به پرسپولیس بروم. . . بله آقای مجیدی. شما به خاطر 20 میلیون خواستی استقلال را با پرسپولیس عوض کنید. از این موارد زیاد داریم. اگر لازم شد بازهم می‌نویسیم تا هواداران واقعی بدانند قضیه از چه قرار بوده است. . . . خوب شد مجیدی آمد تلویزیون و مردم اورا شناختند. راست گفته اند: تا مرد سخن نگفته باشد. . . عیب هنرش نهفته باشد

sendبازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
info@sabairan.com : ایمیل مستقیم
شماره پیامک : 30008700
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: ایران سامانه