* اخبار ,گزارش‌هاو مقاله های اقتصادی خود را برای درج در سایت صبا ایران در قسمت تماس با ما ارسال نمایید*      
جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 April 19
کد خبر: ۶۶۰۱۱
تاریخ انتشار: ۰۴ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۱:۰۹
 
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
روز قدس، برای ما یک روز ایدئولوژیک است، یک روز است برای فریاد یک دغدغه، برای طرح یک مسأله، برای تو دهنی به مدافع همیشگی رژیم غاصب صهیونیستی یعنی آمریکا، برای لرزاندن این فرزند نامشروع همه ی مستکبرین جهان، برای دفاع از مردم مظلوم فلسطین، برای محکوم کردن کشتار مسلمین جهان، برای اعلان جنگ است با زورگویان حرام لقمه، جهت اعلام آماده باش است برای سینه سپر کردن مقابل تمامی دست نشانده های مستکبرین؛ از رژیم اشغالگر قدس ابلیس که اصل دغدغه مان است تا توله های شیطان یعنی داعشی ها.

داستان از آن جا آغاز می شود که عده ای هنوز نفهمیده بودند که حکایت ارتباط ایران و فلسطین، حکایت خانه و مسجد نیست، اما از آن جا که در فتنه ی ۸۸، اکثر شروع ها، در رقابت ها و پیش از فتنه شکل گرفت اما در فضایی غیر قابل مدیریت  و پس از فتنه ادامه یافت، از ضرب المثل نامربوط "چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است" رسیدیم به شعار "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران". 

اصلا اصراری نیست که این شعار موهن را گره بزنیم به طیف موسوم به سبزها، اگرچه آن حمقائی که این شعار را در روز قدس سال ۸۸ سر دادند، همگی سبزپوش بودند. خیلی محل بحث، آن شعار نیست، بلکه آن منطق احمقانه است؛ منطقی که حکم می کند که کلیه ی ادله ی عقلانی از در نظر گرفتن مسائل امنیتی، جغرافیای سیاسی و اصول موازنه ی قدرت در منطقه و جهان گرفته تا لحاظ کردن جهان بینی ایدئولوژیک و اسلامی، مبنی بر دفاع از مظلومین و مستضعفین جهان در هر نقطه از دنیا، همگی هیچ شک و شبهه ای در بحث لزوم و وجوب دفاع از مردم بی دفاع فلسطین و لبنان باقی نمی گذراند. 

این جماعت دم دمی مزاج که از پشتوانه های فکری محروم هستند، رهبر فکری شان یک کارگردان است. مهم نیست حق با کیست، مهم این است که مثلا فلان شخصیت سیاسی در فتنه ی ۸۸ در ایام انتخابات، مدام می گفت که "چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است" و گویی ریشه ی مشکلات مملکت در ایام آقای احمدی نژاد، نه به دلیل سوء مدیریت وی بلکه به خاطر مثلا کمک جمهوری اسلامی ایران به فلسطین و لبنان بوده است. 

جالب این جاست که بخشی از همین جماعت در سال ۹۲ به آقای حسن روحانی ای رأی می دهند که قویا از پشتیبانی جمهوری اسلامی ایران از حزب الله در لبنان و مقاومت در فلسطین، به حق دفاع می کند. 

به نظرم این جماعت خیلی قابل سرزنش نیستند و بیشتر ترحم برانگیزند؛ نه غزه، نه لبنان گویان ۸۸، درصد قلیلی از مردمند که از استضعاف شدید و عمیق فکری و روحی رنج می برند. این طیف، اکنون که در ایرانند، از عشاق اصغر فرهادی اند، ولی چه بسا اگر در ایالات متحده ی آمریکا زندگی می کردند، از لئوناردو دی کپریو یا مثلا رابرت دنیرو در خط و ربط های سیاسی شان پیروی می کردند و آن موقع جماعتی خنده می کردند به سرتاپای این بی سر و پاها؛ چون رابرت دنیرو در سال ۲۰۱۲ می گفت "اسرائیل سگ آمریکاست و باید به جای سگ، صاحبش را مقصر اصلی دانست" و در سال ۲۰۱۳، در جشن تولد ۹۰ سالگی "شیمون پرز" ملعون شرکت کرد و گفت "پرخاشگری شما به نظرم منطقی است" و با تور صلح تل آویو، سیاحت کرد اسرائیل را. 

خلاصه گربه رقصانی ای می کرد برایشان رابرت دنیرو، اگر این نه غزه، نه لبنان گویان که امروز از اصغر فرهادی تبعیت می کنند، آمریکایی بودند. 
 
در فضای فتنه ی ۸۸، برخی از افراد بدکینه و پر عقده، چنان پلید شده بودند، که اگر نظام می گفت مثلا شیطان شرور است، شیطان پرست می شدند. 

جالب این جاست که این جماعت، عمدتا لااقل در ظاهر و حسب کسب شأنیت و وجاهت ایدئولوژیک مذهبی، خود را وام دار اندیشه ی امام موسی صدر می دانستند. بگذریم از این که امام موسی صدری که انتخاب کرده بودند هم عمدتا سرپوشی بود برای فرار از تفکرات و گفتمان اصیل امام خمینی، شهید مطهری و رهبر انقلاب، ولی مشکل این جا بود که به مغز و لب کلام و محور تفکرات و گفتمان امام موسی صدر هم التزام عملی نداشتند؛ نشان به آن نشان که امام موسی صدر می گفت:  

"ما اسرائیل را شرّ مطلق می دانیم. بدتر از اسرائیل در جهان وجود ندارد. اگر اسرائیل با شیطان درگیر شود، در کنار شیطان خواهیم ایستاد، اگر اسرائیل با چپ درگیر شود، در کنار چپ خواهیم ایستاد، اگر اسرائیل با راست درگیر شود، در کنار راست خواهیم ایستاد؛ شعار «اسرائیل شرّ مطلق است» به این معناست!" 

اصلا دغدغه ی نگارنده، محکوم کردن معترضان فتنه ی ۸۸ نیست به سه دلیل؛ اولا معترضان فتنه، همگی در روز قدس ۸۸، آن شعار متعفن را فریاد نزدند. ثانیا مقوله ی فتنه و مقصرین آن، در نظر بنده، فقط یک طرف ندارد و خود مجالی مفصل و بحثی وسیع و عمیق را می طلبد، ثالثا بسیاری از معترضین، در همان ایام، این شعار را پس زدند؛ اگرچه نمی توان کتمان کرد که برخی از طیف معترض، چه در فضاهای دانشجویی و چه در فضاهای حزبی و در نیان سیاست مداران، از این شعار دفاع می کردند و آن را یک شعار دلسوزانه قلمداد می کردند که از آن، سوء برداشت و تفسیر غلط شده است. 



درباره ی مورد سوم، نمی توان از ذکر این نکته ی تأمل برانگیز و تألم برانگیز صرف نظر کرد که این گروه، ماله کشانی هستند که تمامی خبط و غلط های مرتکب شده شان در فتنه ی ۸۸ را در فضای تقابلی و عکس العمل تفسیر می کنند و در نتیجه اصولا همواره حق با آن ها بوده و هست و خواهد بود و شعار "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران" شان هم درست بوده و موج ها یا اصطلاحا کمپین های این روزهایشان در دفاع از کشتار در غزه هم درست است. این جماعت از حیث تشابه، شدیدا شبیه جماعتی هستند که کارویژه شان، ماله کشی بر اشتباهات و تصمیمات آسیب زای رئیس جمهور سابق بود؛ آن ها ماله کشان افراطی بودند، این ها ماله کشان تفریطی. یک ماله کش، هرگز اشتباه نمی کند، بلکه تفسیرش این است که آن غلطی که کردم، در آن ظرف زمانی، مکانی و شرایط یا به قول خودشان "کاننننننسپپپپپپت" باید مورد بررسی قرار گیرد و اگر این گونه تحلیل شود، خواهید فهمید که درست است. 

اتفاقا این استدلال تحلیل هر اتفاق، در زمان، مکان و اوضاع مربوط به خود، کاملا منطقی و منصفانه است، ولی نکته این جاست که اگر موضع "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران" ماله کشان را در ۸۸، با شعارهای "باید همه از مردم غزه دفاع کنیم" امروزشان، در همان ظرف زمانی، مکانی و شرایط مخصوص به خود تحلیل کنیم، به این نتیجه ی به حق می رسیم که هر دو موضع گیری این طیف، چه در روز قدس ۸۸ و چه چند هفته پیش از روز قدس ۹۳، از جنس موج سواری و جو زدگی است. 

این جماعت دهان بین دم دمی مزاج، تا زمانی که عادل فردوسی پور در برنامه ی ۲۰۱۴، موضع گیری نکرده بود علیه کشتار غزه، در اغماء ناشی از باخت سنگین برزیل مقابل آلمان بودند. 

این جماعت تا قبل از موضع گیری اومانیستی اصغر فرهادی که روی یک برگه نوشته بود "کشتار هم نوعان خود را متوقف کنید" اصلا غزه برایشان دغدغه ای نبود. غزه برای اصغر فرهادی هم دغدغه نیست، البته وی صادقانه دغدغه اش را تجاوز رژیم اشغالگر قدس اعلام نکرده، بلکه طی یک موضع گیری انسان گرایانه، این نظر نخ نما شده را تکرار می کند که "کلا آدم نکشید! کما این که می گویند مثلا حیوان نکشید، خلاصه این که نکشید. اصلا گوسفند را هم نکشید. بیایید با هم مهربان باشیم. بیایید بچه های خوبی باشیم و همگی، اسرائیلی و فلسطینی، در کنار هم نفس بکشیم و از این زندگی عزیز و لذیذ، حظ کافی و وافی ببریم." 

بحث ما این نیست که کلا کسی کشته نشود، چون آدم است؛ قطعا تفکر ما، این است که رژیم اشغالگر قدس و مردمان شیطان صفتی که موشک باران شدن باریکه ی غزه را به نظاره می ایستند، اگر امکانش باشد که طی عذابی الهی و در عرض یک دقیقه، از هستی ساقط شوند، بدون شک بزرگ ترین موهبت الهی معاصر را بشر بهره مند خواهد شد. 

دغدغه، یک مساله ی مستمر است؛ مخصوصا دغدغه ای که در مورد فلسطین باشد! دغدغه، اصلا با لج و لجبازی میانه ای ندارد؛ کما این که برخی که دغدغه ی مقاومت و اسلام را داشتند،  
اگرچه در ایام فتنه، دلخور بودند و ناراضی، ولی هرگز حاضر نشدند تن به این ننگ ابدی دهند و آن شعار مشمئزکننده را سر دهند. 

روز قدس، برای ما یک روز ایدئولوژیک است، یک روز است برای فریاد یک دغدغه، برای طرح یک مسأله، برای تو دهنی به مدافع همیشگی رژیم غاصب صهیونیستی یعنی آمریکا، برای لرزاندن این فرزند نامشروع همه ی مستکبرین جهان، برای دفاع از مردم مظلوم فلسطین، برای محکوم کردن کشتار مسلمین جهان، برای اعلان جنگ است با زورگویان حرام لقمه، جهت اعلام آماده باش است برای سینه سپر کردن مقابل تمامی دست نشانده های مستکبرین؛ از رژیم اشغالگر قدس ابلیس که اصل دغدغه مان است تا توله های شیطان یعنی داعشی ها. 

مخلص کلام این که، روز قدس، نه جای قرتی بازی است، نه فضایی جهت عرض اندام کشته مرده های حقوق بشر و نه مناسبتی برای موج سواری؛ روز قدس، یک روز آرمانی است، یک روز اسلامی است، یک روز ایدئولوژیک است. 

اتفاقا در روز قدس، حرف ما صلح نیست، حرف ما حد غایت جنگ است! جنگ با منافقین، جنگ با ظالمین، جنگ با جهان خواران، جنگ با مستکبرین عالم و علی الخصوص، جنگ با صهیون های ملعون که به قول رابرت دنیرو، سگ آمریکا هستند.



sendبازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
info@sabairan.com : ایمیل مستقیم
شماره پیامک : 30008700
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۴
0
1
عفت کلام وعفت قلم رارعایت نکردی .سعی کن باادبیات بهتری بنویسی
نام:
ایمیل:
* نظر:
طراحی و تولید: ایران سامانه