تحریریه پارسینه: اگر بعد از پخش «یوسف
پیامبر» به سوریه سفر میکردید، خیلی از مردم این کشور که متوجه میشدند
شما ایرانی هستید کنجکاو دانستن اطلاعات بیشتری درباره بازیگران این سریال
به خصوص مصطفی زمانی و دیگر آثار او بودند آنهم در کشوری که به همراه مصر
یکی از بزرگترین تولیدکنندگان سریال برای دنیای عرب بودند حالا، اما با
گذشت کمی بیش از یک دهه دیگر نه از توجه به سریالهای ایرانی خبری هست، نه
سوری و نه مصری؛ این روزها سریالهای ترک جای همه آنها را گرفته است.
در همان سالها که از جنگ در سوریه خبری نبود و زندگی
جریان طبیعی خود را داشت، در پیشخوان فروشگاههای محصولات نمایش خانگی در
بازار دمشق یا بازارچههای محلی میتوانستید سیدی این سریال را ببینید.
البته تعداد دیگری از سریالهای ایرانی همچون «مریم مقدس» یا «مختارنامه»
نیز وضعیتی مشابه «یوسف پیامبر» را در سوریه داشتند.
با این حال چه شد طی بیش از یک دهه نه تنها سریالهای
ایرانی بلکه سوری و مصری هم توان رقابت با سریالهای ترک را ندارند و حتی
ترکها در مقیاسی فراتر بعد از آمریکا، بزرگترین توزیعکننده سریالهای
تلویزیونی در جهان شدهاند تاجایی که براساس برخی گزارشها، قصد دارند تا
سال ۲۰۲۳ بیش از ۱ میلیارد دلار از این بازار کسب درآمد کنند.
همچنین براساس گزارش گاردین، بیشترین خریدار سریال
ترکیه از سوی شیلی بوده و آرژانتین، مکزیک، چین، روسیه، کره و ژاپن از
مشتریان پرطرفدار سریالهای ترکیه هستند. سریالهای ترک آنقدر محبوب
شدهاند که «ورایتی» نیز درباره آنها نوشت: «به نظر تنها راهی که برای
متوقف کردن سریالهای ترکیهای باقی مانده، قطع پخش آنها در شبکهها است
هرچند که این کار هم احتمالا دیگر جواب نمیدهد».
تاثیر فرهنگی
تا
پیش از گسترش سریالهای ترک، سریالهای عرب و گاهی نیز برخی از سریالهای
ایرانی همانطور که پیش از این به آن اشاره کردیم، در میان کشورهای همسایه و
خاورمیانه با استقبال روبرو بودند، اما بعد از بحرانهایی که در سوریه و
مصر پیش آمد و البته کشورهای دیگر این منطقه را هم تحت تاثیر خود قرار
داد، تولید سریال در این کشورها کمتر شد و به تبع، بینندگان آنها یعنی
تماشاگران عرب برای جبران سرگرمی به سمت دیگر آثار تولیدشده رفتند.
این
سریالها در خود ترکیه به قدری با استقبال روبرو میشوند که حتی برخی از
کافهها اقدام به پخش سریالهای بسیار محبوب میکنند. به عنوان مثال، سریال
«سده باشکوه» که در میان تماشاگران ایرانی به عنوان «خرم سلطان» یا «حریم
سلطان» نیز شناخته میشود، از جمله سریالهایی بود که در زمان پخش نه تنها
در ترکیه بلکه در کشورهای اطراف هم بیننده داشت.
این
سریال با الهام از یک موضوع تاریخی، بخشی از زندگی سیاسی و اجتماعی «سلطان
سلیمان» را نشان میداد که گذشته از صرف هزینه بسیار برای ساخت دکورها و
جلوههای ویژه، با به تصویرکشیدن زندگی خصوصی یکی از پادشاهان عثمانی و
رقابتهایی که زنان حرمسرا برای کسب قدرت با یکدیگر داشتهاند، جای خود را
در میان مردم باز کرد. این سریال ساعت ۸ شب روزهای چهارشنبه پخش میشد.
در اوایل دهه ۹۰ شمسی زمانی که فصل سوم آن در ترکیه درحال
پخش بود، در سفری به شهر آنکارا برای تماشای این سریال در یکی از کافههای
محلی جمع شده بودند. اگر ماشینی با صدای بلند از خیابان رد میشد مشتریها
اعتراض میکردند و گاهی پچ پچهها با چشم غره بقیه خاموش میشد. نمونه
معمول آن نمایش مسابقات فوتبال در کافه و رستورانهاست که درحال حاضر در
ایران هم به رویهای معمول بدل شده است.
در همان سفر با یکی از
دانشجویان دختر به نام «عیطیر» که برای تحصل در رشته شیمی از یکی از
شهرهای مرزی ترکیه به آنکار آمده بود، صحبت کردیم. به گفته او همین روال
در برخی از خوابگاههای دانشجویی نیز در جریان است: «وقتی سریال معروفی پخش
میشود، عدهای در اتاقهایشان و تعدادی هم در لابی خوابگاه به تماشای آن
مشغول میشوند. در این زمان معمولا خوابگاه ساکت است و ما همراه دوستانمان
در اتاق یکی از بچهها جمع میشویم تا در مورد آخرین شایعات و حرفهایی که
درباره سریال در روزنامهها خواندهایم یا از دیگران شنیدهایم، صحبت
کنیم».
ترکها سریالسازی را به عنوان یک صنعت از اوایل دهه ۸۰
شمسی آغاز کردند و بعد از ۱۰_۱۵ سال توانستند مخاطبان منطقهای را با توجه
به اشتراکات فرهنگی و اجتماعی و استفاده از مضامین فرا زمانی همچون، عشق،
خیانت، تعهد، وفاداری، مرگ و.. جذب خود کنند تاجایی که دامنه نفود آنها از
سال ۲۰۱۱ تا کشورهای منطقه بالکان، سنگاپور، ویتنام و برخی کشورهای
آفریقایی، چون ساحل عاج، نیجر، سنگال و سومالی هم فراتر رفت و از این طریق
حدود ۶۰ میلیون دلار درآمد ارزی وارد ترکیه شد.
این نفود در اواخر
دهه ۸۰ شمسی به قدری رو به گسترش شد که سریالهای ترکی در یونان با زبان
اصلی و زیرنویس یونانی پخش میشدند. از هر دو شهروند یونانی یک نفر بیننده
این سریالها بود و تعداد علاقهمندان شرکت کننده در کلاسهای آموزش زبان
ترکی از یک درصد به ۱۰ درصد افزایش یافت.
جذب گردشگر با نمایش یک شهر
پخش
سریالهای ترک در کشورهای همسایه توانست گردشگران زیادی را هم به این
کشور بیاورد. البته که میدانیم ترکیه سالهاست بر صنعت گردشگری خود تمرکز
کرده و با معرفی مسیرها و مناطق گردشگری، توسعه زیرساخت این بخشها و
تبلیغات و سرمایه گذاری لازم توانسته است به یکی از مراکز تفریحی و گردشگری
برای مردم دنیا تبدیل شود. با این حال، باید به همسویی بخش گردشگری با بخش
فرهنگی و ساخت سریالهایی که معرف ترکیه بودهاند، اشاره کرد.
استانبول
به عنوان یکی از کانونهای گردشگری ترکیه تقریبا بیشترین بار سریالسازی
این کشور را نیز به دوش میکشید. بیشترین تصویری که در سریالهای ترک نمایش
داده میشود، مربوط به استانبول است که خود به دو بخش آسیایی و اروپایی
تقسیم شده است.
بافت تاریخی و معماری بخش اروپایی به دلیل دارا بودن
کاخهای عثمانی حفظ شده است، اما بخش آسیایی استانبول قسمت مدرن و به روز
این شهر است که معمولا زندگی مجلل با خانههای ویلایی و مراکز خرید
امروزیتری در آن به چشم میخورد. آنچه که در سریالهای ترکیه از نمایش
خانههای مجلل و امکانات مدرن میبینیم بیشتر در این بخش از شهر ساخته شده
است.
به طور کلی تصاویر چشم نواز، زندگیهای مرفه، نماهایی از دکور
ساختمانهای ویلایی، کافهها، رستورانها، مرکز خرید و خیابانها به همراه
نمایش فرهنگ، آداب و رسوم، نوع پوشش و غذاها در سریالهای ترک، توانسته
است بسیاری از مردم دنیا را ترغیب کند تا برای شناخت بیشتر ترکها به این
کشور سفر کنند.
در همین زمینه خبرگزاری میراث فرهنگی در سال ۹۰ در مورد
تاثیر سریالهای ترکیه در جذب گردشگر نوشت که ترکیه ظرف ۵ سال گذشته فقط از
فروش سریالهای تلوزیونی خود به کشورهای خاورمیانه و آفریقا توانسته بر
تعداد گردشگران خود از این کشورها به میزان ۱۲ درصد بیفزاید. خرید و نمایش
سریالها و برنامههای تلویزیونی ترکیه در کشورهای خاورمیانه و یونان
باعث افزایش ۱۲ درصدی تعداد سفر گردشگران از این کشورها به ترکیه شده است.
ابدالرحمن
سلیک، مدیر بخش کپی رایت تولیدات فرهنگی وزارت فرهنگ و توریسم ترکیه در آن
دوره گفته بود که تحقیقات نشان داده پرفروشترین سریال تلوزیونی ترکه «دره
گرگها» بوده که سبب توسعه چشمگیر توجهات و علایق عمومی به فیلمهای ترکیه
توسط کشورهای خریدار این فیلمها شده است. هتلها، چشم اندازهای طبیعی
به ویژه استانبول و نیز، صنایع غذایی و آشپزی، صنعت نساجی و لباس بیش ازهر
بخش دیگری دراین سریالها مورد تمرکز و معرفی است.
خبرگزاری ایسنا
نیز در سال ۹۳ به تاثیر سریالهای ترک در جذب گردشگر اشاره و عنوان کرد که
پس از پخش این سریالها، گردشگری ترکیه در میان گردشگران عرب رونق
دوبارهای یافت و ترکیه به مقصد اول گردشگران عرب تبدیل شده و تنها در
تعطیلات عید فطر، نزدیک به ۸۰ هزار عربستانی تعطیلات خود را در شهرهای
مختلف ترکیه سپری کردند.
البته باید این نکته را هم متذکر شد که پخش
این سریالها در خود ترکیه منتقدانی داشته و آنها به نمایش الگویی غربی
که ممکن است با زندگی بسیاری از مردم این کشور همخوانی نداشته باشد، اعتراض
کردهاند.
همراهی اقتصادی
رشد و گسترش
سریالهای ترک به عنوان یک صنعت در همراهی با بخش اقتصادی نیز بوده است.
بغیر از تولید سریال باید بستری برای عرضه و معرفی آن هم وجود داشته باشد
که ترکیه این کار را انجام داده و توجه زیادی به بازارهای فروش محصولات
فرهنگی و سریالها داشته است.
کافه سینما در سال ۹۱ در گزارشی
درباره سریالهای ترک از «دیسکوپ» به عنوان بزرگترین بازار فروش محصولات
تلویزیونی در منطقه و بزرگترین بازار آسیایی نام برد. یکی از پرفروشترین
اقلام فرهنگی در این بازار سریالهای ترکیه هستند.
همچنین برای
بررسی بیشتر آنچه دولت ترکیه انجام داده است، میتوان به نمونهای که
روزنامه صمت در خرداد ۹۴ به آن اشاره کرد، استناد نمود: «دولت ترکیه یکی از
تولیدکنندههای سریال را وارد انجمن اقتصادی کشور کرد. حضور عضوی اینچنینی
موجب شد تا تولیدکنندههای محتوای تلویزیونی در کنار کارشناسان اقتصادی
قرار گرفته و از شرایط مناسب برای فروش سریالها باخبر شوند».
بنا
بر این گزارش، انجمنی متشکل از تهیهکنندگان، کارگردانان و بازیگران مطرح
تلویزیونی ترکیه هم شکل گرفت تا نظارت بر کیفیت تولیدات داخلی به شکل جدی
شروع شود. دولت ترکیه بعد از به وجود آوردن شرایط اولیه، بودجه
فوقالعادهای را در اختیار تهیهکنندگان تلویزیونی قرار داد چراکه هیچکدام
از شبکههای تلویزیونی در چنین شرایطی حاضر نمیشدند بودجه زیادی را به
تولید سریالی اختصاص دهند که هنوز سرنوشت و آینده درستی ندارد، در مقابل
دولت این ریسک را پذیرفت و با اختصاص بودجههای سرسامآور، در عمل راه را
برای تولید سریالهای طولانی هموار کرد.
این جنبهها تنها بخشهای
کلان و برجستهای بود که ترکیه طی حدود دو دهه اخیر بر آنها تمرکز کرده و
اگر امروز شاهد رونق سریالهایش در دنیا هستیم، باید به این موضوع توجه
کنیم که صنعت سریالسازی تنها نتیجه تمرکز بر بخش فرهنگی و اقتصادی نبوده
بلکه به عنوان یک برنامه کلان کشوری که در تطابق با بسیاری دیگر از صنایع و
رشتههای دیگر نیز هست همچون گردشگری مورد توجه قرار گرفته است.
اگر از مصر و سوریه که پیش از ترکیه توانسته بودند بازار کشورهای عرب را
بدست آوردند، به دلیل شرایط سیاسی و اجتماعی که در دهههای اخیر دچار آن
شدند و سریالسازیشان را تحت تاثیر قرار داد، بگذریم، ایران حداقل این
ظرفیت را داشت که برای ترکیه در منطقه و کشورهای عربی که از فرهنگ دینی
مشترکی برخوردار هستند، به عنوان رقیب عمل کند، اما نگاهی به سریالهایی
همچون «یوسف پیامبر» و... نشان میدهد این موفقیتها مقطعی بوده و همچون
تجربه بسیاری از حوزههای دیگر برنامهریزی کوتاه و بلندمدتی برای تداوم آن
وجود نداشته است.
سریالسازی در ایران هنوز جایگاهی را که بتوان
به آن به چشم صنعتی فرامرزی نگاه کرد، پیدا نکرده است. قاعدتا محتوای
مضمونی و داستانی سریالهای ما طوری است که ممکن است مخاطبان خاصتری جذب
آن شوند مانند کشورهای مسلمان.
این موضوع درباره سینمای ایران نیز وجود داشته است
همچنانکه بسیاری از آن به عنوان سینمای معناگرا نیز یاد میکنند، اما
سینمای ما هر عنوانی که داشته باشد، توانسته مخاطبان و طرفداران پروپاقرصی
در سطح دنیا و جشنوارههای جهانی کسب کند و سینمای ایران را برای خود دارای
هویت کند؛ هرچند که در این بخش هم شاهد برنامه ریزیهای کلان و چشمانداز
کشوری مشخصی نبودیم، اما تلاش سینماگران و در مقاطعی توجه مدیران سینمایی
به ظرفیتهای سینمایی کشور حداقل در این حد که مانع تراشیهای کمتری برای
فعالیت سینماگران برجسته ایجاد نکنند، باعث شد سینمای ایران در جهان مطرح
شود.
با این وجود، همین نمونههای اندک و مقطعی هم درباره
سریالها وجود نداشته و اگر نخواهیم بدبینانه نگاه کنیم، وضعیتی که این
روزها شبکه نمایش خانگی در کشاکش اختلافهای میان سازمان صداوسیما و وزارت
فرهنگ و ارشاد اسلامی گیر کرده، به خوبی نشاندهنده شرایط آشفته
سریالسازی در ایران است.
در
چند سال اخیر سریالهای شبکه نمایش خانگی تماشاگرانی را به خود جذب کرده و
بدون حمایت دولت و تماما با بودجه بخش خصوصی تولید شدهاند. بسیاری از
کارشناسان این حوزه معتقدند این سریالها توانستهاند تماشاگران برنامههای
ماهوارهای و سریالهای ترکیه را که در کانالهای فارسی زبان پخش میشوند،
پای برنامههای خود بشنانند و با توجه به رکود سینما در روزهای کرونایی،
تولید اشتغال هم کنند.
با این حال، با دعوای ساترا وابسته به صداوسیما با وزارت
ارشاد برای نظارت بر شبکه نمایش خانگی، فعالان نمایش خانگی این بیم را
دارند که در صورت اعطای مجوز از سوی صداوسیما، تهیهکنندگان و
سرمایهگذاران بخش خصوصی با توجه به سختگیریها و مشخص نبودن خط قرمزهای
تلویزیون از سرمایهگذاری در این حوزه دست بکشند و همین تعداد مخاطب هم از
دست برود.
گذشته از این سریالسازی در ایران نه بازار یا نمایشگاهی
برای معرفی دستاوردهایش دارد و نه حضور گستردهای در چنین رویدادهایی در
سطح جهان و منطقه که بتواند در تعامل با کشورهای دیگر برخی از آثارش را
ارائه دهد و به مرور بازارهای منطقه را به سوی خود جلب کند.
همین
دو نمونه در عرصه فرهنگ نشان از نبود برنامهریزی برای توسعه صنعت
سریالسازی است و انتظارها را برای ورود بخشهای دیگر مانند گردشگری،
اقتصاد، تجارت، و. میبندد چراکه صادرات سریال نیازمند یک برنامه کلان،
مرتبط و حمایتگرانه از سوی تمام بخشهای جامعه است همچنانکه در نمونه ترکیه
دیدیم.